در میانهی ِ این چشمهای ِ سرد
این صورتهای ِ سنگ
این خیابانهای ِ سنگین
دختری دیدم که لبخندی داشت بر لب
بی آن که دلیلی توان یافت بر آن
و این بیدلیلی
زیباییده بود او را
در میانهی ِ این شتابهای ِ سنگین
برای ِ رسیدن،
دختری دیدم که گام میبرداشت پیاده
بی آن که انجامی توان یافت بر آن
و این بیسرانجامی
رویانده بود او را
سروده شده در یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۴۲