در این شبها که بسی سرد اند
لبهای ِ تو
و سرانگشتانات
روی ِ رگهای ِ گردنام
آتش ِ شعرهایی هستند
که در حنجرهام برای ِ تو صف کشیده اند
و معجزه هماین دستها و لبهای ِ تو است:
شعری که زمستانی است
ولی
ما را گرم ِ زندگی میکند
شعری که چون استکانی از چای، یخ باید میزد در این هوا
ولی آب میکند قند را در دل ِ ما
شعری که تو ای
قندی که تو ای
شیرین ِ من!
سروده شده در پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۰۷:۳۸