باز امشب برای ِ از تو گفتن غزل میخواهم
بگشا آن دو دست را که آغوش میخواهم
نوری ندارد این مهتابی ِ دیواری
ماهی،
نگاهی
برای ِ سقف ِ شبانهام میخواهم
نیش ام مزن که کم از کندویات نمیشود چیزی
تنها کمی از آن کام ِ شیرینات عسل میخواهم
شب را از چشم ِ خود بریز بیرون که فردا
طلوعی دوباره در چشمات
از خود ِ روز ِ ازل میخواهم
هر چه میخواهد دل ِ تنگات بگو امّا
کمی هم شعر ِ عاشقانه بگو که من غزل میخواهم
سروده شده در دوشنبه ۸ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۰۱:۰۰