این همه اتاق ِ خواب به چه کار آیند؟
در چند اتاق میخوابی هر شب مگر؟
با چند نفر مگر؟
این همه قاشق و بشقاب؟
چند نفر را دوست داری مگر؟
چند نفر دوست ات دارند مگر؟
که به مهمانی ِ هم روید و آیید هر شب
این همه توئیت و چرخ در اینترنت
تو چهقدر تنها یی مگر؟
این همه گشت در خیابانها؟
این همه گذار در مالها؟
گشت ِ ارشاد ای تو مگر؟
این همه کفش ِ رنگارنگ؟
تو مگر چهقدر پای ِ رفتن داری؟
نکند بریده اند بالهایات را؟
این همه نوشیدن از اخبار؟
همه هم به رنگ ِ زرد و سیاه؟
تو مگر چند لیوان ترس داری؟
این همه دشنام؟
این همه بادام ِ تلخ در دهان؟
تو مگر چهقدر کینه در دل کاشتی؟
این همه خشم در چشم؟
این همه فریب بر لب؟
این همه سلاح در جیب؟
تو مگر چهقدر دشمن داری؟
تو مگر چهقدر از خود-ات بیزار ای؟
این همه «دوست ات دارم» گفتن؟
تو مگر چند معشوق داری؟
این همه مصرف از زمین و زمان؟
تو مگر چهقدر وقت داری؟
سروده شده در یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۳