در جهان دو تن بودند
دو تن:
تو و من
فراخوانده به مهمانی و جشن
چیزی در میان بود
چیزی که میرقصید
میان ِ چشمان ِ من و تو
سکوت ِ جهان شکست
با رقص ِ لبهامان
و شادباشهایی که ریختند:
لبخند و بوسه
نوری که میرقصید
میان ِ چشمان ِ من و تو
چرخید به دور ِ بزرگترین جام ِ جهان
جامی به شعاع ِ «افتاد مشکلها»
چرخید و بر زبان چرخاند «ادر کأساً و ناولها»
سروده شده در جمعه ۲۲ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۰۴:۱۴