سر-در-گم و آشفته
چون کودکی که به بازی
انداخته اند اش به هوا
امّا
از یاد برده اند که بگیرند اش
حالی که نمیدانم
از چی است که به هم میخورد این بار هم
تنهاییدوست و گریزان از تنهایی
خسته از این دوگانههای ِ تکراری
سروده شده در یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۲۳:۰۵