حالا که سه پیکرپارهی ِ جزء ِ سویهی ِ سکسی را کاویدیم، میتوانید همین حالا بکانونید و حسّ ِ احساسیدهای از اندازهی ِ نزدیکی ِ خودتان و همدمتان در آن سویه بگیرید. ولی به گمان ِ من بهتر است هنوز این کار را انجام ندهید. پیش از آن، به گمانام آن چه برایتان اهمّیت دارد این است که نگاه ِ نزدیک و نترسانهای به دو جنبه از خودتان به عنوان ِ یک هستی ِ سکسی بیاندازید.
نیازمندیهای ِ سکسی ِ شما
قیافه
یکی از خوبترین چیزها در زندهگی ِ ما به عنوان ِ هستیهای ِ انسانی این است که نیازی نیست همدم ِ ما برای ِ ما همانند ِ اَبَرمدل (چه زن و چه مرد) باشد تا او را زیبا بدانیم. این واقعیت که زیبایی در چشم ِ بیننده است این جا به سود ِ ما میکارکند. ما کسانی را که از جنس ِ مخالف هستند با این که قیافههایشان با هم بسیار فرق دارند زیبا میدانیم، و به همهی ِ آنها کشش داریم. ما میفهمیم که راههای ِ بسیار گوناگونی برای ِ آدمها هست تا زیبا به چشم آیند و برای ِ ما گیرایی داشته باشند. البتّه، ما آماده ایم، میخواهیم، و میتوانیم آدمهایی از جنس ِ مخالف را بر اساس ِ برخی از اندازهگیریهای ِ انتزاعی از قیافهی ِ خوب برتبهبندیم رتبهبندی کنیم. ولی وقتی نوبت به اولویتهای ِ شخصی ِ خودمان میرسد، تمام ِ چیزی که اهمّیت دارد این است که کسی در محدودهی ِ تقریبی ِ ما برای ِ قیافهی ِ خوب باشد. آن محدودهی ِ تقریبی دربرگیرندهی ِ همهی ِ گونههای ِ گوناگون ِ آدمهایی است که قیافهیشان برای ِ ما گیرایی دارد. چندان اهمّیتی ندارد که کسی در صندلیهای ِ ردیف ِ ویژه است یا صندلیهای ِ معمولی ِ ردیف ِ آخر. اگر آنها در محدودهی ِ تقریبی ِ ما باشند، قیافهیشان برای ِ ما گیرا است، و ما به آنها کشش ِ سکسی داریم.
احتمالاً برای ِ شما روشن است که آدمی که میخواهید با او بزناشویید باید کسی باشد که برای ِ شما کشش ِ سکسی و فیزیکی دارد. چنین چیزی برای ِ همه روشن نیست. مشکل ِ این آدمها ناگزیر این نیست که چندان اهمّیتی به کشش ِ سکسی و فیزیکی نمیدهند؛ اهمّیت میدهند. آنها چنین اهمّیتی را احساس میکنند. مشکلی که این آدمها دارند این است که به گمانشان کشش ِ سکسی و فیزیکی در یک همدم نباید برای ِ آنها اهمّیت داشته باشد. شاید آنها با خودشان بگویند که نامتمدّنانه و ناشایست است – یا به گونهای جانور-خویانه است – که آن همه اهمّیت به جنبهی ِ فیزیکی دهند در حالی که یک شخص جنبههای ِ بسیار بیشتری دارد. آنها شاید از این احساس ِ گناه کنند که کشش ِ فیزیکی و سکسی ِ چندانی به همدمشان ندارند، در حالی که همدمشان از بسیاری جنبههای ِ دیگر بسیار شگفتانگیز است. آنها از نیرومندی ِ میل ِ سکسیشان احساس ِ شرمندهگی میکنند، و به گمانشان نباید آن چنان نیرومند در کنترول ِ غریزههای ِ جانوریشان باشند.
ولی ما جانور هستیم. و اگر اصلاً از نظر ِ سکسی زنده باشیم، پس، قیافه واقعاً اهمّیت دارد. اگر یک جورهایی به زناشویی با کسی تن دهیم که واقعاً، به چشم ِ ما، خوشقیافه نباشد و کشش ِ سکسی نداشته باشد، زندهگی ِ ما ناگزیر به احساس ِ سردی و بیروحی و چندان-زنده-نبودن خواهد انجامید. پس، بسیار اهمّیت دارد که با خودتان روراست باشید که آیا همدمتان کسی است که به راستی برای ِ شما کشش ِ فیزیکی و سکسی دارد یا نه – که آیا همدمتان در محدودهی ِ تقریبیتان هست یا نه. و، آیا محدودهی ِ تقریبیتان برای ِ پرکشش بودن بزرگ است یا کوچک، شما باید از خواستن ِ همدمی که در آن محدودهی ِ تقریبی است احساس ِ مشروعیّت و اخلاقی بودن بکنید. این موضوع از جنس ِ احساس ِ کاملاً زنده بودن است.
اُپرای ِ موسیقیای هست که در آن اهریمن مرد ِ جوان ِ خامی را به این باور میرساند که باید خود را از غریزههای ِ جانوریاش برهاند، و بنابراین او را به این سو میکشاند که با بانویی ریشو بزناشوید. چندان نمیکشد که مرد ِ جوان میفهمد که اشتباه ِ بزرگی انجام داده است.(۲) تا زمانی که شما مشروعیّت و اهمّیت ِ نیازمندیهای ِ سکسیتان را درستشمارید، هرگز چنین اشتباهی انجام نخواهید داد.
حالا، اگر من از شما میپرسیدم، «آیا همدمتان در محدودهی ِ تقریبیتان برای ِ قیافه هست یا نه؟»، احتمالاً بیدرنگ پاسخ میدادید، «کاملاً!»، اگر پاسختان بیدرنگ چنین نباشد، پس ایدهی ِخوبی است که از خودتان آن پرسش را دوباره بپرسید و روش ِ پاسخگوییتان را احساس کنید.
شور ِ سکسی
همان طور که داشتن ِ احساس ِ مشروعیت و اخلاقی بودن به خاطر ِ خواستن ِ همدمی که برایتان کشش ِ فیزیکی داشته باشد اهمّیت دارد، به همان اندازه اهمّیت دارد که همین احساس را به خاطر ِ خواستن ِ همدمی داشته باشید که با او بتوانید تجربههایی سکسی داشته باشید که آن تجربهها به همان اندازهای برآورَنده و برانگیزاننده باشند که خودتان میدانید توانایی ِ داشتن ِ آنها را دارید. برای ِ انجام ِ چنین کاری، باید فرق ِ میان ِ تجربههای ِ سکسیای که گرم، نزدیک، و عشقولانه هستند با آنهایی که توان و شور ِ سکسی ِ بالایی دارند برایتان روشن باشد. ایدهآل این است که تجربههای ِ سکسی هم عشقولانه باشند و هم توانمندی ِ سکسی ِ بالایی داشته باشند. بنابراین، اگر سکس با همدم ِ کنونیتان عشقولانه است ولی توانمندی ِ سکسیای را که با همدم ِ دیگری در گذشته داشتید ندارد، باید با خودتان روراست باشید که آیا در بلند-مدّت برایتان خوب و بسنده خواهد بود یا نه. گاهی آدمها به خودشان میباورانند که خوب و بسنده خواهد بود، تا بعدها دریابند که با خودشان شوخیشان گرفته بود.(۳)
این همان چیزی است که بر سر ِ وندی آمد. رابطهی ِ پیشین ِ او، با والتر، ناپایدار، آشوبناک، و سرانجام بسیار دردناک بود. ولی سکسشان همیشه بسیار خوب بود – در هر دو حالت توانمند و پرشور بود، چه او و والتر به هم عشق میورزیدند و چه از هم بیزار بودند. رابطهی ِ کنونیاش، با تاد، بسیار فرق داشت. برعکس ِ بالا و پایینهای ِ عاطفی با والتر، رابطهی ِ وندی با تاد آرام، پایدار، و از نظر ِ عاطفی یقینبخش بود، و او به این دلیل عشق ِ ژرفی به تاد داشت. ولی سکس با تاد هرگز مثل ِ چیزی که با والتر بود، نبود؛ گرم و پر-مهر بود – و از این جهت لذّتبخش بود – ولی آن شوری را نداشت که او با والتر تجربیده بود. آیا در آغاز، واکنشاش «سکس ِ پرشور و توانمند» بود؟ «در هر حال پیش آمد و انجام دادم. بد نبود». ولی پس از چند-وقتی، وندی کمکم به این رسید که شور ِ سکسی تا چه اندازه برایاش اهمّیت دارد. او به این رسید که نمیتواند باقی ِ عمر-اش را بدون ِ آن بگذراند، و این که آن چه باید انجام میداد این بود که همدمی بییابد که ویژهگیهای ِ عاطفی ِ تاد را به همراه ِ ویژهگیهای ِ سکسی ِ والتر داشته باشد.
شما هم مانند ِ وندی، در اندیشیدن به نیازمندیهای ِ سکسی ِ خودتان باید تجربههایتان را با هم بسنجید. وقتی رابطههای ِ سکسی ِ پیشینتان را با رابطهی ِ سکسی ِ کنونیتان میسنجید تا چه اندازه توانمندی ِ سکسی دارد؟ تا چه اندازه از آن چه بیش از همه در رابطهای سکسی نیاز دارید و میخواهید – و میدانید میتوانید داشته باشید – در تجربه با همدم ِ کنونیتان دارید؟
وقتی به پاسخهایتان به این پرسشها اندیشیدید، و به محدودهی ِ تقریبیتان برای ِ کشش ِ فیزیکی اندیشیدید، میتوانید روی ِ پرسش ِ تعریفگرانهی ِ بعدی بکانونید. حواستان باشد که من از شما نمیخواهم که تمرین ِ چرخش ِ دست را در پاسخ به آن انجام دهید. میتوانید به پاسخ ِ این پرسش به صورت ِ بیشتر در برابر ِ کمتر بنگرید، ولی به گمان ِ من پاسخ یا آری است یا خیر.
آیا همدمتان نیازمندیهای ِ سکسیتان را برآورده میسازد؟
آمادهگی ِ شما برای ِ تکهمدمی
به دو پرسش ِ زیر بنگرید:
- شما حالا که دارید به زناشوییدن میاندیشید تا چه اندازه جوش ِ این را میخورید که تجربهی ِ سکسی ِ بسندهای، با آدمهای ِ بسندهای، نداشته اید؟
- شما تا چه اندازه جوش ِ این را میخورید که، همین که بزناشویید، دیگر امکان ِ داشتن ِ سکس را با کسی به جز همدمتان تا پایان ِ عمرتان از دست میدهید؟
حواستان باشد که این دو پرسش پرسش ِ یکسانی نیستند. پرسش ِ نخست در بارهی ِ گذشته است، دومی در بارهی ِ آینده. همهی ِ ما وقتی به زناشوییدن میاندیشیم با این پرسشها دست به گریبان میشویم. کاریکاتوری که در آغاز ِ این فصل گفتم در بارهی ِ این پرسشها است. به همین دلیل به گمانمان بامزه است.
چکیدهی ِ پرسش ِ نخست چنین میشود، «آیا به گمانتان دانههای ِ وحشی ِ بسندهای کاشته اید؟». پاسختان تا اندازهای بستهگی به میزان ِ دانههای ِ وحشیای دارد که کاشته اید، ولی به ارزیابیتان هم بستهگی دارد؛ این که وقتی آن تجربههای ِ پیشین را با همدم ِ کنونیتان میسنجید ارزیابیتان چیست. هر چه در بارهی ِ رابطهی ِ سکسی ِ کنونیتان احساس ِ بهتری داشته باشید، برایتان آسانتر است که در بارهی ِ سکسی که با دیگران داشته اید بگویید «در هر حال پیش آمد و انجام دادم. بد نبود»، و واقعاً منظورتان همان باشد.
پرسش ِ دوم فریبآمیزتر است – و پرسشی اساسیتر است. پاسخ ِ شما کمتر به میزان و گوناگونی ِ تجربهی ِ سکسیای که تا کنون داشته اید بستهگی دارد، و بیشتر به این بستهگی دارد که شما به عنوان ِ یک هستی ِ سکسی چهگونه کسی هستید. بیشتر ِ ما، دستکم اندکی، جوش ِ این را میخوریم که تا پایان ِ عمرمان باید «از باقی ِ آدمها دست بشوییم». زمان ِ بسیار درازی است و فرصتهای ِ از-دست-رفتهی ِ فراوان – ولی میتوانیم انجام ِ آن را در خیالمان بپنداریم، این که داریم انجام اش میدهیم، و در آن کار پیروز هستیم.
برخی از آدمها نمیتوانند حتّا دست شستن از باقی ِ آدمها را در خیال ِ خودشان هم بپندارند. آنها میدانند که نمیتوانند در آن کار پیروز باشند، حالا هر اندازه هم تجربهی ِ سکسی و هر چند نفر همدمی نیز که پیش از این داشته اند باز همین است که هست. پریسکات چنین آدمی است. او آدم ِ خوشقیافه و موفّقی است. ولی فرای ِ آن، مرد ِ بسیار خوبی است، مردی بسیار خونگرم و دوستداشتنی. پریسکات میتواند شوهر و پدر ِ بسیار خوبی باشد – جز این که میداند، و زمان ِ زیادی است که دانسته است، که هرگز نمیتواند به یک همدم وفادار باشد. موضوع این نیست که او تجربههای ِ سکسی ِ بسنده، یا به اندازهی ِ بسنده گوناگون، نداشته است. او تا میانهی ِ دههی ِ بیست ِ زندهگیاش، شمار ِ همدمهای ِ سکسیاش دو-رقمی بوده است. پریسکات هماکنون در سالهای ِ آخر ِ دههی ِ چهل ِ زندهگیاش است، و هنوز هم در بر همان پاشنه میچرخد.
مدّتها پیش پریسکات فهمید که پسر ِ پدر-اش بوده است. او میدانست که پدر-اش چهگونه بارها قلب ِ مادر-اش را با خیانتهای ِ پی-در-پیاش شکسته بود. و، از ژرفای ِ دروناش، میدانست که، اگر زناشوییده بود، هرگز در وفاداری موفّقتر از آن چه پدر-اش بوده است نخواهد بود. او در همان آغاز ِ کار تصمیم گرفت که هرگز قلب ِ زنی را آن چنان که پدر-اش قلب ِ مادر-اش را شکسته بود، نشکند. راهکار نیز روشن بود: هرگز نزناشوییدن. پریسکات از این راهکار کاملاً خشنود نیست. او آرزو داشت که میتوانست بزناشوید و فرزندانی داشته باشد. ولی یقین دارد که، به دلیل ِ کیستی ِ هویت ِ سکسیای که دارد، زناشویی هم برای ِ او و هم برای ِ زنی که با او میزناشوید فاجعهبار است.
آمادهگی ِ شما برای ِ تکهمدمی بسیار بیشتر از آمادهگی ِ پریسکات است. وگرنه، در حال ِ خواندن ِ این کتاب نبودید. ولی ارزشاش را دارد که فقط به این بیاندیشید که تا چه اندازه برای ِ تکهمدمی آماده اید – تا چه اندازه واقعاً آماده اید که دست از باقی ِ آدمها بشویید.
تا چه اندازه آمادهی ِ تکهمدمی هستید؟
حالا که به نیازمندیهای ِ سکسی ِ خودتان و آمادهگیتان برای ِ تکهمدمی نگاهی انداختید، در جایگاه ِ بهتری هستید تا حسّ ِ احساسیدهی ِ دقیقتری از خود و همدمتان در سویهی ِ سکسی بگیرید.
تا چه اندازه شما و همدمتان در سویهی ِ سکسی نزدیک هستید؟
پیش از این که شما و همدمتان درگیر ِ گفتوگو در بارهی ِ سویهی ِ سکسی شوید، میخواهم بر چیزی پایفشارم که پیش از این در این کتاب گفتم.
همچنان که در فصل ِ ۲ گفتم، و همچنان که شما در هر حال از پیش میدانید، حقیقتی که بسیاری از آدمها بدیهی میگیرند این است که دیر یا زود، همین که شما میزناشویید، زندهگی ِ سکسیتان کمکم رو به سراشیبی میافتد، و همچنان برای ِ همیشه – ناگزیر و بی هیچ ایستادنی – تا ته ِ درّه میرود. ولی حتماً نباید چنین باشد. زوجهای ِ بسیار فروانی هستند که سرنوشتشان اصلاً چنین نیست. این حرف به این معنا نیست که، هر چه که شود، سکس همیشه برای ِ این زوجها بسیار خوب است. رابطههای ِ سکسی هم بسیار شکننده هستند. حتّا برای ِ زوجهایی با رابطهی ِ سکسی ِ بسیار خوب، در بلند-مدّت دورههایی پیش خواهند آمد که سکس چندان خوب نیست. آن دورهها میتوانند چند هفته، ماه، یا حتّا چند سال طول بکشند تا دوباره این دو همدم روی ِ ریل برگردند. چیزهای ِ بسیار گوناگونی میتوانند رابطهی ِ سکسی ِ زوجی را تا چند-وقتی به سردی گرایند: دلنگرانی ِ شغلی، نگرانیهای ِ مالی، بارداری، فرزندان، و همهی ِ سازههای ِ عاملهای ِ دیگری که میتوانند مایهی ِ دلنگرانی و کشمکش در رابطهها شوند. پس، اگر بخواهیم نمودار ِ کیفیت ِ رابطهی ِ سکسی ِ بلند-مدّت ِ زوجی را بکشیم، آن خط صاف نخواهد بود. موجدار خواهد بود، که نشاندهندهی ِ بالا و پایینهای ِ ناگزیر در رابطهی ِ سکسی ِ زوج در طول ِ سالیان ِ دراز خواهد بود. ولی روند ِ خط (که با خطهای ِ تیره در شکل ِ ۵ نشان داده شده است) رو به پایین نیست. استوار و پابرجا است. حتّا میتواند شیبی رو به بالا داشته باشد، چرا که دو همدم اعتماد و پختهگی به دست میآورند، یادگیری ِ سکسی ِ بیشتر و بیشتری در بارهی ِ خود و دیگری دارند، و حتّا رابطهی ِ سکسی ِ ژرفتر و توانمندتری با هم میآفرینند.
یکی از دوستان ِ من، مایک، زمانی به من گفت که بهترین چیز در بارهی ِ موسیقی این است که بیکران است. منظور ِ او این بود که، با این که نتها خودشان همیشه یکسان اند، موسیقیدانها آنها را همواره به گونهای کنار ِ هم به شکلهای ِ تازهای قرار میدهند که تجربههای ِ تازه و روشنگرانهای به ما میدهند. میتوان حرف ِ مایک را جور ِ دیگری هم گفت، کاوش ِ موسیقی بیکران است.
شکل ِ ۵
همین موضوع در بارهی ِ سکس هم درست است. سکس بیکران است؛ کاوش ِ سکس بیکران است. انجام ِ آن کاوش از راه ِ همدمهای ِ تازه جاذبهی ِ آشکار ِ خود-اش را دارد. ولی تکهمدمی یک برتری دارد: سکس با همدم ِ تازهیتان هر اندازه هم که برانگیزاننده باشد، با همدم ِ تازه شما همیشه دوباره به نقطهی ِ آغاز بر میگردید. شما به مرحلهی ِ آمادهگی برای ِ کاوش ِ سکسی میبرگردید – تازه آغاز ِ یادگیری ِ چیزهای ِ پایهای در بارهی ِ سکسینهگی ِ همدمتان، تازه آغاز ِ راحت شدن با سکسینهگی ِ خودتان پیرامون ِ این همدم ِ تازه. ولی در رابطهی ِ تکهمدمی ِ بلند-مدّت، شما و همدمتان مدّتها است که از مرحلهی ِ آمادهگی برای ِ کاوش ِ سکسی گذشته اید. شما برای ِ این کاوش آماده اید؛ با دانشی که از سکسینهگی ِ همدیگر در طول ِ این سالها به دست آورده اید، و با اعتماد ِ سکسیای که برای ِ پذیرفتن ِ این ریسک دارید تا با هم دل به دریا بزنید و به ژرفای ِ قلمرو ِ ناشناختهی ِ سکسی بروید. همچنان که بِت میدلر گفت، هر چه پیرتر شوید سکستان بهتر میشود – با این شرط که شما و همدمتان در سویهی ِ سکسی به هم نزدیک باشید.
گفتوگو
برای ِ همهی ِ ما گفتوگو در بارهی ِ سکس دشوار است، برای ِ هر کسی تا اندازهای. پس پیش از این که شما و همدمتان درگیر ِ گفتوگویی در بارهی ِ سویهی ِ سکسی شوید، باید یقین یابید که احساس ِ راحتی ِ بسندهای برای ِ انجام چنین کاری دارید. شما میدانید که چهگونه باید یقین یابید که راحتی ِ بسندهای دارید: با کانونیدن. تصویری از خودتان و همدمتان بسازید که دارید در بارهی ِ سویهی ِ سکسی حرف میزنید و ببینید چه حسّ ِ احساسیدهای بالا میآید. سپس کلید یا دستگیرهای برای ِ آن به دست آورید. احساس ِ شما میتواند هر چیزی باشد، از وحشت گرفته تا فقط کمی هراس. هنگامی که آن احساس را شناساییدید، میتوانید بر آن اساس، تصمیم بگیرید که آیا راحتی ِ بسندهای دارید که درست همین حالا در بارهی ِ سویهی ِ سکسی با همدمتان حرف بزنید یا نه. اگر تصمیمتان این بود که راحتی ِ بسندهای دارید، میتوانید از روی ِ دو پاراگراف ِ بعدی بپرید و بگذرید (مگر این که از روی ِ کنجکاوی دوست دارید در هر حال مهمان ِ من باشید).
اگر راحتی ِ بسندهای ندارید، پس باید تصمیم بگیرید که آیا به این دلیل است که حرف زدن در بارهی ِ سکس در کل برای ِ شما ناراحتی به بار میآورد، یا به این دلیل است که چیزی در بارهی ِ سکسینهگی ِ خودتان، یا همدمتان، چنان آزاردهنده است که نمیتوانید حرف زدن در بارهی ِ آن را حتّا در ذهنتان بپندارید. اگر موضوع فقط این است که از حرف زدن در بارهی ِ سکس در کل راحت نیستید، میتوانید آن را بدرمانید درمان کنید. کلّ ِ کاری که باید انجام دهید این است که اندکی متن ِ سکسی ِ خوب را با صدای ِ بلند با همدمتان بخوانید. من کتاب ِ خوبی را در مورد ِ سکسینهگی در بخش ِ «خواندنیهای ِ بیشتر» در پایان ِ این کتاب آورده ام. شما میتوانید با هم این کتابها را با صدای ِ بلند از آغاز تا پایان بخوانید یا فصلهایی را برگزینید که از دید ِ شما ربط ِ ویژهای به شما مییابند. شما، مثل ِ هر کس ِ دیگری، خواهید دریافت که با هم خواندن ِ کتاب در مورد ِ سکسینهگی با صدای ِ بلند تجربهی ِ یقینبخش و رهاییبخشی است.
اگر مشکل این است که شما از جنبهای از سکسینهگی ِ خودتان یا همدمتان آزار میبرید، نخست به این احتمال بنگرید که حرف زدن در بارهی ِ آن، همین که آن را بیآغازید، شاید آسانتر از آن چیزی باشد که میپیشبینیدید. سپس، به دقّت به پیآمدهای ِ منفی ِ بیان ِ حرفهایتان در زمان ِ اکنون بنگرید – همان دلنگرانی و شرمندهگی – و آن را با پیآمدهای ِ آن برای ِ آیندهی ِ سکسیتان – در صورتی که آن حرفها و نگرانیها را هماکنون نگویید – با هم بسنجید. حدس ِ من این است که درد ِ چنین چیزی را هماکنون پذیرفتن شما را از دردهای ِ بسیار بیشتری در آینده خواهد رهاند. شاید برای ِ شما هم سودمند باشد که با صدای ِ بلند کتابهایی در مورد ِ سکسینهگی با همدمتان بخوانید. چنین چیزی نه تنها شما را در حرف زدن در بارهی ِ سکس آسودهتر میسازد، بلکه برخی از نکتههای ِ کتاب میتوانند به شما ایدههایی بدهند که دقیقاً چهگونه میتوانید نگرانیهای ِ ویژهی ِ خود را بیان کنید.
سکس برای ِ همهی ِ ما موضوع ِ حسّاسی است. برای ِ یقین یافتن از این که شما و همدمتان میتوانید بدون ِ آسیب به احساسهای ِ هیچ یک از شما گفتوگوی ِ آگاهیبخشی در بارهی ِ سویهی ِ سکسی داشته باشید، آن چه اهمّیت دارد این است که حواستان باشد تا در بارهی ِ خودتان حرف بزنید نه در بارهی ِ همدمتان. راهنماهایی برای ِ این گفتوگو طرّاحی شده اند تا چنین حرف زدن ِ خود-محورانهای را بهبود بخشد:
۱) جای ِ آرامی بییابید که بتوانید پشت ِ میزی روبهروی ِ هم بنشینید.
۲) سکّهای بیاندازید تا روشن شود چه کسی باید اول حرف بزند. سپس نوبتی با هم در این باره حرف بزنید که هر یک چه ارزشهایی در رابطهی ِ سکسیتان با همدمتان میبینید. پیشنهاد ِ من برای ِ انجام ِ چنین چیزی این چارچوب است: «یک چیزی که من در رابطهی ِ سکسیمان ارزشمند میبینم این است که ما … » هر یک از شما باید هر بار در نوبتتان یک چیز را بگوید، و سپس بگذارد تا دیگری هم یک چیز ِ ارزشمند را بگوید. همین طور این کار را بک در میان انجام دهید تا به پایان برسد.
۳) همزمان چرخش ِ دستتان برای ِ آن پرسش ِ تعریفگرانهی ِ پایانی را به همدیگر نشان دهید – در بارهی ِ سویهی ِ سکسی در کل. نکوشید که آن چرخش ِ دست را به واژه برگردانید.
۴) در بارهی ِ راحتیتان با سکسینهگی با هم حرف بزنید. (هر کسی که میخواهد پیشقدم شود میتواند اول حرف بزند.) در بارهی ِ سطح ِ کلّی ِ خودتان در راحتی با سکسینهگی حرف بزنید – چه اندازه بالا یا پایین است. اگر سطح ِ خودتان در راحتی با سکسینهگی آن اندازه که دوست دارید بالا نیست، در بارهی ِ چیزهایی حرف بزنید که به گمانتان میتواند آن را بالاتر ببرد، و این که به گمانتان همدمتان چهگونه میتواند به بالاتر بردن ِ آن یاری برساند.
۵) پس از آن، به سراغ ِ کشش ِ سکسی بروید. به شکل ِ ۱ بازگردید و به آن به عنوان ِ نمایش ِ پراکندهگی ِ نرمال برای ِ کشش ِ سکسی ِ کلّی بنگرید. نوبتی هر یک دقیقاً بگویید که خودتان را در کجای ِ محور ِ افقی ِ میدانید. (نگویید که همدمتان را در کجای ِ آن محور میبینید.) سپس در این باره حرف بزنید که آیا شما دو نفر، با فرض ِ جایی که خودتان را قرار دادید، در سطح ِ کشش ِ سکسی به هم نزدیکی ِ بسندهای دارید که مشکلی در این باره در میان نباشد یا نه. اگر هر دو به گمانتان شما دو نفر نزدیکی ِ بسندهای ندارید، پس در این باره حرف بزنید که شما خودتان چه کارهایی میتوانید انجام دهید تا آن ناهمسانی مشکل ِ کمتری به بار آورد.
۶) حالا به سبکهای ِ سکسیتان بنگرید. همزمان چرخش ِ دستتان را که در پاسخ به آن پرسش ِ تعریفگرانه در بارهی ِ سبک ِ سکسی انجام دادید به همدیگر نشان دهید. سکّهای بیاندازید تا تصمیم بگیرید که چه کسی نخست حرف میزند، و سپس – اگر میتوانید – سبک ِ سکسی ِ خودتان را توصیف کنید. این طور حرف بزنید که سکس برایتان چهگونه مفهومی است؛ سکس در اصل برای ِ شما چیست. و، اگر بتوانید، توصیف کنید که هنگام ِ سکس چه جور کیستیای هویتی را میخواهید به خود بگیرید، آن گونه از شخصیتی را که خودتان بیش از هر چیزی دوست دارید. سپس اگر به گمانتان سبک ِ سکسیتان آن چنان که میخواهید با سبک ِ همدمتان جور نیست، در این باره حرف بزنید که چه چیزی است که شاید دوست دارید بیآزمایید تا شاید سبکهایتان جفت-و-جورتر شوند.
۷) هنگامی که شما و همدمتان گفتوگویتان را به پایان رساندید و باز با خودتان تنها شدید، روی ِ آن پرسش ِ تعریفگرانهی ِ نهایی بکانونید – روی ِ سویهی ِ سکسی در کل -، حسّ ِ احساسیدهای بگیرید، و آن را با دستانتان برای ِ خودتان بازگویید. اگر کتاب ِ کانونیدن را خوانده اید و انجام ِ تمام ِ شش حرکت ِ کانونیدن را فراگرفته اید، پس نشست ِ کامل ِ کانونیدن را روی ِ حسّ ِ احساسیدهای که همین حالا تجربیدید تجربه کردید انجام دهید.
میدانم که انجام ِ این گفتوگو در بارهی ِ سویهی ِ سکسی تا چه اندازه میتواند دشوار باشد. شاید شما نتوانید این کار را همین حالا انجام دهید. ولی اگر شما و همدمتان بتوانید از پس ِ مدیریت ِ آن برآیید و این کار را در زمانی پیش از زناشوییدن انجام دهید، در این راه بسیار جلوتر خواهید بود.