نزدیکات که میشوم
با تنات
شعر میگویم و
دور-ات که میشوم
با واژهها
لطافت ِ دور!
نزدیکی ِ پر از تپش!
کدامین شعر را میپسندی این روزها؟
در این روزهای ِ وحشت
روزهای ِ دوری
روزهای ِ شک به هر دستی که بیرون میخزد – گیرم به دوستی –
روزهای ِ قرنطینهی ِ عشق و بوسه و لب
ای شجاعت ِ عاشقانه!
ای محبّت ِ دلیرانه!
کدامین شعر را میپسندی این روزها؟
در این روزهای ِ نفرت از کوچه
نفرت از خیابان
نفرت از نیمکت و باران
نفرت از هر چه جز خانه
کدامین شعر را میپسندی این روزها؟
در این روزهای ِ پر از جسدهای ِ دروغ
پر از گوشهای ِ کور
ای حقیقت ِ شیرین!
ای زیبای ِ راست!
کدامین شعر را میپسندی این روزها؟
دمای ِ تنات را میپرسند این روزها
مبادا بوسهای داغ پنهانیده باشی،
حال و روز-ات را ولی هرگز
انگشتانات را میبویند
مبادا تار و گیسویی نواخته باشی این روزها
صدایات را میشنودند
مبادا به سخره گرفته باشی
ویروسهای ِ مقدّسشان را
میسنگسارند ات این روزها
ایمان نیاوری اگر
به خدای ِ این علمپرستان
روزگار ِ غریبی است، نازنین!
تکفیر میکنند ات هر دو دینداران و علمداران
گر قدم زنی دست در دست ِ هم، زیر ِ باران
این روزها
نوبهارا!
دور یا نزدیک؟
کدامین شعر را میپسندی این روزها؟
سروده شده در یکشنبه ۰۳ فروردین ۱۳۹۹ ساعت ۰۰:۰۶
پینوشت: «عشق در حوالی ِ کرونا» به بهانهی ِ این روزهای ِ دوری از معشوق در دو شهر ِ مختلف در میانهی ِ بحران ِ کرونا و جامعهای که همه چیز را فدای ِ ترسهای ِ بیهودهی ِ خویش کرد.