دوست ِ من، پدر ِ روحانی تام آلدوُرث، یک بار داشت به من میگفت که وقتی آیین ِ زناشوییای را انجام میدهد دوست ندارد پند و اندرزی دربارهی ِ زناشویی به آن تازهعروسداماد بدهد چرا که، روی ِ هم رفته، نمیتواند از روی ِ تجربه سخنی بگوید. بنابراین به جای ِ آن از دوستان و آشنایانی که آن جا گرد آمده اند میخواهد که بیایستند و پندهای ِ خردمندانهی ِ خود را بدهند. به گفتهی ِ تام، آنها چیزهایی میگویند مثل ِ این: «زناشویی یعنی سختکوشی».
وقتی این حرف را شنیدم با خود-ام گفتم، «چه ایدهی ِ خوبی، چه پند ِ مزخرفی». (همچنان که میدانید اگر کتاب ِ من دربارهی ِ سازگاری در زناشویی را خوانده باشید – آیا با این دوستدختر / دوستپسر-ام بزناشویم؟ – میدانید که زناشوییهای ِ خشنود از جنس ِ سختکوشی نیستند. فقط زناشوییهای ِ ناخشنود هستند که چنین اند.) با خود-ام گفتم که اگر من در میان ِ آن گردهمآیی بودم، پندی به تازهعروسدامادها میدادم که بسیار با این چیزها فرق داشت.
خیلی وقتها، زوجهایی را که در زناشودرمانی میبینم نه به دلیل ِ ناسازگاری بلکه به این دلیل مشکل دارند که چیزهایی هست که در بارهی ِ چهگونه زناشوییده بودن نمیدانند. پندهای ِ سادهای به آنها میدهم که پیش از آن هرگز نشنیده اند، با همین نکته مشکلشان حل میشود و من به فکر فرو میروم که، «چرا چنین چیزی را پیش از آن کسی به آنها نگفته بود؟». به همین دلیل این کتاب را نوشتم: تا به شما نکتههای ِ بااهمّیتی را که میدانم بگویم تا همین حالا در آغاز ِ زناشوییتان بدانید که چهگونه باید زناشوییده باشید، و نیازی نباشد که از راه ِ دشوار ِ تجربه آنها را به دست آورید. به بیان ِ دیگر، این کتاب هم مانند ِ «آیا با این دوستدختر/دوستپسر-ام بزناشویم؟» برای ِ پیشگیری از مشکلهای ِ زناشویی نوشته شده است.
این چیزهایی را که دربارهی ِ زناشویی میدانم در این جا به عنوان ِ گردآیهای مجموعهای از پندهای ِ سودمند آورده ام، ولی خود-ام در واقع آنها را به عنوان ِ قانون میبینم. اینها فقط مشتی اطّلاعات نیستند؛ بلکه راهنماهایی برای ِ رفتارتان هستند. اگر زندهگی ِ زناشوییتان را بر پایهی ِ آنها پیش برید، احتمال ِ کمتری دارد که روی ِ یکی از پوست ِ موزهای ِ بسیاری که زندهگی زیر ِ پای ِ زوجهای ِ زناشوییده میگذارد، لیز بخورید. من منطق ِ پشت ِ هر کدام از این قانونها را توضیح خواهم داد؛ و نمونههایی خواهم آورد از سالهای ِ زیادی که به عنوان ِ زناشودرمانگر کارکرده ام، به شما خواهم گفت که در صورت ِ پیروی یا نا-پیروی ِ آدمها از آنها آخر-اش چه میشود.
فرض ِ من بر این است که شما و همسر ِ تازهیتان به خوبی با هم جفت-و-جور هستید. شما در هر سه سویهی ِ سازگاری به هم نزدیک اید، همان سویههایی که در کتاب ِ «آیا با این دوستدختر/دوستپسر-ام بزناشویم؟» به توصیف ِ آنها پرداخته ام – یعنی، سویهی ِ کرداری، سویهی ِ سکسی، و سویهی ِ پنداری. یا، دستکم در سویهی ِ سکسی و یکی از دو سویهی ِ دیگر سازگار هستید، و با چشم ِ باز وارد ِ زناشوییتان شده اید، یعنی با انتظارهای ِ واقعبینانهای از منبعهای ِ عاطفیای که میتوانید به همدیگر بدهید.این روزها خشنود اید. در ماهعسلتان هستید، یا به تازهگی از آن برگشته اید. عروسیتان همان چیزی بوده که در رویای ِ خود داشتید، و ماهعسل ِ خوشی گذراندید. تنشها و گرفتاریهای ِ برنامهریزی برای ِ عروسی را پشت ِ سر گذاشته اید، و سرانجام وقت دارید نفسی بکشید و، از همه بااهمّیتتر، با هم تنها باشید. انسان ِ مهربان و اندیشمندی این کتاب را به عنوان ِ هدیهی ِ عروسی به شما داده است ( البتّه به همراه ِ چیزی که شما میخواستید، مثل ِ پیشپرداخت برای ِ خانه). خلاصه همین حالا، در وقت ِ بیکاری، آن را برداشته اید و گشوده اید…