والتر حسابداری ۳۹ ساله و میلی مددکار ِ اجتماعی ِ ۳۱ سالهای بود. آنها داشتند در یک ماه ِ آینده میزناشوییدند و داشتند با من در بارهی ِ خانهای حرف میزدند که به تازهگی با هم خریده بودند. والتر از این گلایه داشت که میلی به اندازهی ِ او برای ِ خرید ِ وسیلههای ِ آشپزخانه پول وسط نگذاشته بود.
من نگاهی به والتر انداختم و گفتم:
– «چه اهمّیتی دارد؟»
والتر گفت:
«منظورتان چیست از این که چه اهمّیتی دارد؟»
«این عادلانه نیست».
پرسیدم:
– «منظورتان چیست از این که این عادلانه نیست؟»
«اگر او نصف ِ آن را وسط نگذارد عادلانه نیست».
گفتم:
– «یک لحظه صبر کن»
– «شما برنامهیتان این است که تا همیشه با هم زناشوییده بمانید، درست؟»
«درست».
– «خب پس هرگز نیازی نخواهید داشت که پول را به پول ِ شما و پول ِ او تقسیم کنید، درست؟»
«لابد».
– «پس اگر پول ِ شما و پول ِ او میخواهد بخشی از یک ظرف ِ بزرگ تا پایان ِ زندهگیتان باشد، چه اهمّیتی دارد که چه کسی چه اندازه از پول ِ یخچال را میپردازد؟»
به گمانام نتوانستم کاملاً والتر را در این مورد به چنین باوری برسانم. ولی مشکلی نیست چرا که کلّ ِ آن چیزی که من واقعاً میخواستم انجام دهم این بود که بذر ِ ایدهی ِ تازهای برای ِ اندیشیدن در بارهی ِ پولتان پس از زناشوییدن را در ذهنتان بکارم.
آدمها در برابر ِ پول کارهای ِ باحالی انجام میدهند. برای ِ زوجها آسانتر است که به من بگویند در تختخواب چه کارهایی انجام میدهند تا این که حقوقشان را به من بگویند. در کل آدمها در مورد ِ پول ِ خودشان منش ِ بسیار نگهبانانهای دارند – گاهی به دلیلهایی درست، و گاهی نه. در هر حال، یکیکردن ِ پولهای ِ خودشان به شکل ِ یک دارایی ِ مشترک چیزی است که بسیاری از همسران ِ تازهعروسداماد چندان میلی به انجام ِ آن ندارند. دلیل ِ آن تا اندازهای به اعتماد میبرگردد، ولی حتماً همهی ِ دلیل ِ آن چنین چیزی نیست. چرا که روی ِ هم رفته، آنها اعتماد ِ بسندهای به همدمشان داشتند که با هم زناشوییدند. در جستوجوی ِ دلیل ِ این کار، این را هم باید دید که پول نماد ِ چه چیزی است. پول یک چیز ِ پایهای است که ما باید به خودمان نشان دهیم. پول ِ ما چیزی است که به هر یک از ما نشان میدهد که ما نیرومند، امن، ناوابسته، و، البتّه، موفّق هستیم. (و در اصل برای ِ خودمان است که میخواهیم همهی ِ این چیزها را به نمایش بگذاریم – جدا از این که نمایش دادن ِ آن چه خریده ایم برای ِ دیگران تا چه اندازه باحال باشد.) پول ِ ما بخش ِ بزرگی از کیستی ِ ما است، و بنابراین هنگامی که به یکیکردن ِ پولمان با پول ِ کسی دیگر میاندیشیم نگران ِ از دست دادن ِ بخشی از کیستی ِ هویت ِ فردی ِ جداگانهیمان میشویم. جای ِ شگفتی ندارد که انجام ِ چنین کاری برای ِ آدمها دشوار است.
پس چرا باید آن کار را انجام داد؟ دو دلیل ِ خوب میتوان برای ِ آن آورد. نخست، سر-و-کلّه زدن ِ روزانه با موضوع ِ پرداخت برای ِ چیزهای ِ گوناگون آسانتر میشود چرا که در برابر ِ این که چه کسی پرداخت را انجام دهد، نرمشپذیری ِ کاملی خواهید داشت. از آن جا که دیگر اهمّیتی ندارد که چه کسی در مورد ِ معیّنی پرداخت را انجام دهد، راحتترین کار را انجام خواهید داد. دوم، و بااهمّیتتر از مورد ِ پیشین، این که یکیکردن ِ پولهایتان اعتمادتان به همدیگر را بالاتر خواهد برد، شما را به هم نزدیکتر میسازد، و این حسّتان را بالاتر میبرد که درون ِ زناشوییتان شما دو نفر به راستی «ما» هستید، نه فقط دو نفر همخانه.
از آن جا که یکیکردن ِ پولها برای ِ بسیاری از ماها دشوار است، این انتظار را ندارم که شما این کار را یکجا انجام دهید. میتوانید با گامهایی کوچک به آن نزدیک شوید. مثلاً، به جای ِ این که هر دو برای ِ خریدها دنگتان را بدهید، یا وسواسگونه آمار ِ این را داشته باشید که نوبت ِ پرداخت ِ چه کسی است، خیلی ساده فقط سکّهای بیاندازید. و سپس، چه پرداخت برای ِ شام باشد و چه اجاق گازی که روی ِ آن شام را میپزید، خط یا شیر تعیینگر ِ این خواهد بود که چه کسی باید بپردازد. هنگامی که به نگه نداشتن ِ آمار ِ این که چه کسی پول ِ چه چیزی را داد، و این که آیا این «عادلانه» هست یا نه، خو گرفتید، میتوانید دست به آزمایش ِ آرایشهای ِ دیگری بزنید، مثلاً یکی از شما پول ِ یک گردآیه مجموعه از هزینهها را بپردازد و دیگری گردآیهی ِ مجموعهی ِ دیگری را بپردازد. برای ِ نمونه، حقوق ِ شما میتواند سرتاپا برای ِ پسانداز برای ِ پیشپرداخت ِ خانه، و سپس پرداخت ِ پول ِ رهن، کنار گذاشته شود، و حقوق ِ همسرتان میتواند برای ِ پرداخت ِ همهی ِ هزینههای ِ ماهانهی ِ دیگر خرج شود. سو و من سالهای ِ زیادی این کار را انجام دادیم. هنگامی که این را به والتر گفتم، و به او گفتم که تا به امروز هم نمیدانم که چه کسی بیشتر خرجیده است، او شگفتزده مانده بود. او نمیتوانست نگه نداشتن ِ آمار ِ چنین چیزی را در خیالاش هم بپندارد.
همین موضوع سومین دلیل ِ خوب برای ِ یکیکردن ِ پولها را پیش میکشد. در طول ِ یک زناشویی ِ بلند، دارایی ِ فردیتان میتواند بالا-پایین شود. شاید بازههای ِ زمانیای پیش آیند، احتمالاً سالهایی که خیلی طول میکشند، که شما پولی کمتر از همسرتان میدرآورید، شاید بسیار کمتر، و بازههایی پیش آیند که وضعیت برعکس باشد. اگر شما از پیش همهی ِ پولها را در یک ظرف قرار داده باشید، احساس ِ گناه و دلخوری ِ کمتری بر سر ِ این واقعیت خواهد بود که یکی از شما هر دو نفر را روی ِ آب نگاه داشته است. شما هر دو این احساس را خواهید داشت که حق دارید پولی را که دیگری در میآورد بخرجید چرا که آن پول پول ِ دیگری نیست بلکه پول ِ ما است. و بنابراین شما هر دو همیشه از سیاست ِ نگه نداشتن ِ آمار بهرهمند خواهید شد، از این که نمیدانید آرایشهای ِ مالیتان «عادلانه» بوده اند یا نه.
لطفاً به یاد داشته باشید که همهی ِ پولها را پول ِ ما دانستن یک چیز است و این که چهگونه در این باره تصمیم میگیرید که پول را بر سر ِ چه چیزی بخرجید چیز ِ دیگری است. زوجها روشهای ِ بیشماری برای ِ گرفتن ِ آن تصمیمها دارند. ولی از پیش نقشهی ِ زیرکانهای برای ِ این کار هست که میتوان این جا گفت. این نقشه را زناشودرمانگر ِ پیشگام، ریچارد بی. استوارت، ساخته است:
بخش ِ میانی ِ این طرح که به شکل ِ ساعت ِ شیشهای است، نمایانگر ِ تصمیمهای ِ دو-سرهای است که با هم میگیرید – مثلاً، این که خانهای بخرید یا نه، یا کدام خانه را بخرید. آن حلقه-مانندها در دو سوی ِ پایانی ِ این طرح، که با حرف ِ W ِ بزرگ به نمایندهگی از «زن یا Wife» و H ِ بزرگ به نمایندهگی از «شوهر یا Husband» نشانگذاری شده اند، نمایانگر ِ آن تصمیمهای ِ خریدی هستند که شما هر یک کاملاً خودتان بدون ِ حتّا مشاورهای با همسرتان میگیرید – مثلاً، کتابها و سی.دیها در مورد ِ زندهگی ِ سو و من. آن حلقهمانندهایی که با WH و HW نشانگذاری شده اند نمایانگر ِ تصمیمهای ِ خریدی هستند که در اصل گرفتنشان از آن ِ خود ِ شما است، ولی شما آن تصمیمها را بدون ِ مشاورهی ِ پیشاپیش با همسرتان نمیگیرید. مثلاً، من ساکسیفون ِ تازه، یا حتّا دستگاه ِ پخش ِ سی.دی ِ تازهای، بدون ِ نخست در میان گذاشتن ِ آن با سو نمیخرم. در زناشوییای با کارکرد ِ خوب که میزان ِ شایستهای از اعتماد در میان هست همسرتان احتمالاً خواهد گفت «برو دنبالاش»، و شاید حتّا چنین چیزی به آن بیافزاید که، «واقعاً نیازی نبود که از من بپرسی»، ولی خوشحال خواهد بود که چنین کاری انجام دادید. در برخی از موردها، همسرتان شاید ایرادی به آن داشته باشد، یا شاید اطّلاعات ِ بیشتری در این باره بخواهد که چرا میخواهید چنین خریدی انجام دهید – و بنابراین شما دو نفر آن کار را میسبکسنگینید سبک-سنگین میکنید. البتّه، زوجها در میزان ِ پولی که برای ِ آن خطها در نظر میگیرند بسیار با هم فرق دارند، همان خطهایی که آن حلقهها را به دو نیم تقسیم میکنند. ولی تا جایی که روی ِ آن عدد همنوا باشند – چه پنجاه دلار باشد، و چه صد دلار یا هزار دلار – این لطف را به خودشان خواهند داشت که شگفتی ِ ناخوشآیندی برایشان پیش نیآید.
من میتوانم تنها به دو استثنا برای ِ قانون ِ همهی ِ پولها را پول ِ ما دانستن بیاندیشم. نخست پول ِ منفیای است که شاید شما با خودتان به زناشویی بیآورید: بدهیتان. بسیاری از ما با گونهای از بار ِ سنگین ِ بدهی، مثلاً وامهای ِ دانشجویی، پا به زناشویی میگذاریم. برخی از آدمهایی که من میشناسم با پول ِ ما دانستن ِ حتّا این پول ِ منفی هم مشکلی ندارند، و برای ِ بازپرداخت ِ بدهی ِ همسرشان هم پول میدهند. ولی، بسیاری از آدمها، با آن مشکل دارند و میخواهند این موضوع روشن باشد که بدهی ِ همسرشان فقط بر دوش ِ همسرشان است و بس.
استثنای ِ دیگر هر گونه ثروت ِ کلانی است که یکی از همسران با خود به زناشویی آورده است. زوجهایی را که میشناسم معمولاً در آن وضعیت این درک ِ نانوشته را دارند که چنین ثروتی در ظرفی جداگانه از هر آن چیزی است که آن زوج پس از زناشوییدن میانبارند جمع میکنند. گاهی آن درک ِ نانوشته به شکل ِ یک همنوانامهی ِ توافقنامهی ِ پیشا-عروسی رسمی میشود. اگر چنین چیزی میان ِ شما و همسرتان هست، امیدوار ام به این دلیل نباشد که همدم ِ ثروتمند یا خانوادهاش بر آن پای فشرده است، بلکه به این دلیل باشد که آن فرد ِ بدون ِ ثروت به نشانهی ِ نیکاندیشی چنین پیشنهادی داده است.
جدا از این دو استثنا، اگر بتوانید همهی ِ پولها را پول ِ ما بدانید زندهگی ِ مالی ِ راحتتر و آسانتر، و پیوند ِ نیرومندتری خواهید داشت.