این مصاحبه با طرح ِ موضوع از سوی ِ فرهاد سپیدفکر با آرش برهمند و دعوت ِ برنامهی ِ ۱.۶۱۸ در شب ِ دوشنبه به تاریخ ِ ۲۸ بهمن ۱۳۹۲ به صورت زنده از شبکهی ِ چهار ِ سیما پخش شد. موضوع ِ برنامه «خیلمایهگذاری» (تأمین مالی جمعی یا کرادفاندینگ) بود که فرهاد سپیدفکر بهعنوان ِ بنیانگذار ِ استارتاپ پولپل، نخستین سایت ِ خیلمایهگذاری در ایران، حدود ِ نیم ساعت در این مورد با آرش برهمند به گفتوگو نشستند. در ادامه میتوانید هم متن پیادهشدهی ِ این گفتوگو و هم نسخهی ِ تصویری ِ آن را بخوانید و ببینید:
به نام خدا سلام ممنونم که امشب هم ۱.۶۱۸ رو برای تماشا کردن انتخاب کردین. اگه برنامهی ما رو تماشا کرده باشین احتمالا متوجه شدین که سعی میکنیم تا اونجایی که ممکن باشه به کارکردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات و یکی از وجوهش یعنی اینترنت بپردازیم. اینترنت کارکردهای گوناگونی داره، شما برای سرگرمی ازش استفاده میکنین، برای برقراری ارتباط، برای اطلاع رسانی. یکی از کارکردهای اون باید ظاهراً مسالهای باشه که در حقیقت هم اون جذب سرمایه یا کارآفرینی است. میدونین شما از طریق اینترنت میتونید تیمتونو پیدا کنید، ایدهتونو پیدا کنید، و حتی شاید بتونید جذب سرمایه هم بکنید. امشب به اتفاق فرهادسپیدفکر (رحیمی) دربارهی این حرف میزنیم که چقدر این امکانات از طریق اینترنت برای شما فراهم خواهد شد.
چقدر فناوری میتونه به شما کمک کنه که بتونید ایده، سرمایه و تیم خودتونو جذب کنید؟ قراره امشب به اتفاق فرهادسپیدفکر (رحیمی) در مورد همین مساله و اصطلاحی که خود فرهاد در ساخته شدنش نقش داشته صحبت کنیم، در مورد خیل مایه گذاری. فرهادجان به برنامهی امشب خیلی خوش اومدی ممنونم که امشب وقت گذاشتی و از زنجان توی این هوا تشریف آوردی به برنامهی ۱.۶۱۸.
مچکرم، منم سلام عرض میکنم خدمت بینندگان عزیز شما و هستم در خدمتتون.
فکر کنم یه سفر خیلی طولانیای بوده و البته در پیش هم خواهی داشت. فکر کنم در حدود ۵ ساعتینا طول بکشه درسته؟
۴ ساعت تو یه هوای مهآلود.
درسته حتما تجربهی جالبی بوده. البته امیدوارم جالب بمونه تبدیل به خاطره نشه. من یه توضیحی بدم. فرهادسپیدفکر (رحیمی) جز اون دسته از کارشناساییه که خیلی راحت اومد توی استودیو، خیلی راحت با عوامل ارتباط برقرار کرد و حرف خودشو زد و اصلًا کلی چرخید واسه خودش. بنابراین من خیالم راحته که در طول برنامه به خوبی نظرات خودش رو به شما ارایه خواهد کرد. ممنون میشم اگه در حین برنامه بتونین از طریق پیامک من و فرهاد رو راهنمایی بکنید که در مورد چه مضامینی صحبت بکنیم و البته در مورد سوال برنامه. خوب فرهادجان این اصطلاح خیل مایه گذاری که من یه اشارهای هم کردم در ابتدای بحث بهش اصلا به چه معنی هست؟
خیل مایه گذاری، قبل از اینکه من به تعریفش برسم، میخوام بگم که چه مشکلی باعث ایجاد یه همچین راه حلی شد. خیلی از گروههای موسیقی تو دنیا، گروههای فیلمسازی، فیلمسازای ما، شاعرای ما، نویسندههای ما، تو حوزههای هنری مختلف واسهی اجرای ایدههاشون سرمایهی کافی رو ندارن. این یه مشکل اساسیه نه فقط تو ایران بلکه تو کل دنیا. در واقع خیل مایه میخواد یه راهحل جایگزینی باشه به جای سرمایه برای این گروهها.
اصطلاح انگلیسیش کرادفاندینگ (crowdfunding) هستش؟
بله. کرادفاندینگ (crowdfunding) در واقع واژهایه که من ساختم و فکر می کنم ما باید اون عادت خودمون را کنار بگذاریم که مثلًا من بعضی جاها دیدم که تامین مالی جمعی ترجمه کردن. خیلی خوب نیست که برای واژهها ما بیایم یه جمله ترجمه کنیم. ما باید یاد بگیریم که مفاهیم تازه را با واژههای تازه بیان کنیم.
در واقع در لغت خیل مایه گذاری رو که ساختید میشه معادل همون crowdfunding . یعنی خیل رو به عنوان جمعیت به کار بردید درسته؟ و فاندینگ رو هم به معنای تامین مالی در واقع همون مایه.
خیل تو فارسی بیشتر به معنای انبوهه، یه جمعیت انبوه. من فکر میکنم که این واژه اون معنای واقعی خیل مایه گذاری که یه جمعیت انبوهی جمع میشن برای یه ایدهای و تلاش میکنن اونو به تحقق برسونن خیلی خوب میتونه برسونه. منتها فکر کنم بد نباشه قبل از اینکه شروع کنیم به تعریف این، یه تاریخچهی کوتاهی من در این مورد بگم که اصلًا چرا این مهمه و چرا از نظر من انقلاب قرن بیست و یکم برای هنرمندان، کارآفرینان و نوآفرینان میتونه باشه.
بله حتماً.
اگه برگردیم به سال ۱۹۷۰ که تازه کامپیوترهایی به اسم مینیکامپیوترها اومده بودن که تقریباً شبیه یخچالهای امروزی ما بودن، حداقل از لحاظ اندازهشون، هنوز کامپیوتر وارد زندکی مردم نشده بود…
در واقع هنوز تو عصر mainframeها بودیم و به رایانههای شخصی یا PCها نرسیده بودیم
بله درسته. تقریبا اواخر دههی ۸۰ میلادی بود که کامپیوترهای شخصی یا کامپیوترهای دسکتاپی که ما میشناسیم اومدن و وارد منازل ما شدن. با وجود این اتفاق یه انقلاب بزرگ اتفاق افتاد و اون دسترسی همگانی مردم به قدرت پردازش بود. بعد از اون مشکلی که تو دنیا به وجود اومد عدم دسترسی به اطلاعات بود. اطلاعات فقط تو یه ارگانهای خاص یا دانشگاههای خاصی بود و همهی مردم دنیا دسترسی نداشتن. خوشبختانه بعد از یه مدت تقریبا از دههی ۹۰ تا ۹۵ میلادی بود که اینترنت به طور کامل تجاری شد و انقلاب و انفجار اطلاعاتیای اتفاق افتاد که همه تونستن عدالت اطلاعاتی تو دنیا داشته باشن…
در واقع اون حصارِ شکسته شد
دقیقا. هنوز یه مشکل دیگه بود و اون این بود که ما هنوز دسترسی همگانی به ارتباطات نداشتیم. ما اطلاعات رو پیدا کرده بودیم ولی هنوز نمیتونستیم خیلی راحت مثلا با آقای برهمند [مجری برنامه] ارتباط داشته باشیم. خیلی کانالهای محدودی بود. خوشبختانه با وجود وبلاگها که اواخر ۱۹۹۹ بود که تقریبا کامل به رسمیت شناخته شدن این مشکل هم حل شد. صداهای خاموش به گوشهایی رسیدند که هیچموقع این صداها رو نمیشنیدن. یه رسانهی شخصی ایجاد شد برخلاف رسانههای سنگین و صعبالوصول مثل رادیو یا تلویزیون. ولی انقلاب مهمتر وقتی بود که تقریبا بعد از سال ۲۰۰۲ شبکههای اجتماعی مایاسپیس، فیسبوک، توییتر اینها به وجود اومدن و یه ارتباط خودمونیتر و صمیمیتری ایجاد شد. من امروز خیلی راحت میتونم با هرکسی در فراتر از مرزهای جغرافیایی خودم ارتباط برقرار کنم.
درسته. خیلی جالبه فکر کنم مصداقیترین نکتهش این باشه که شما اینجا نشستین چون اولین بار ایدهی این برنامه که امشب داریم صحبت میکنیم از طریق یکی از شبکههای اجتماعی بود
دقیقا در واقع این نشون میده که ما چه راه درازی رو اومدیم نسبت به۳۰، ۴۰ سال پیش. ما ۲ تا ضلع از ۳ تا ضلع رو تا اینجایی که من توضیح دادم بهتون دست پیدا کردیم. یه ضلع همون سرمایهی اطلاعاتی بود. کارشناسان میگن برای اینکه یک جامعه یا یه فرد رشد کنه و به تعالی برسه باید ۳ تا سرمایه داشته باشه: سرمایهی انسانی که از اطلاعات و مهارتها و دانشها و توانشهای یک فرد میاد. سرمایهی اجتماعی که با اون ارتباطات و شبکهی اجتماعی به ما داده شد و ما میتونیم ازش استفاده کنیم. آخرین سدی که سر راه ما بود سرمایهی مالی بود. هنرمندان ما، کارآفرینان ما این ۲ تا ضلع قبلی رو داشتن ولی آخرین ضلع رو نداشتن. به همین جهت من میگم خیل مایه گذاری یه انقلاب بزرگه. چون تو دنیا تونست این ضلع سوم رو تکمیل کنه. دسترسی همگانی به سرمایه داد. دیگه امروز سرمایه فقط دست نهادها و یا افراد خاصی نیست. ولی وقتی این ۳ تا ضلع رو میذاریم کنار هم، یه اتفاق بزرگتر میافته که تو دهههای پیش ِ روی ما حتما بیشتر خواهیم شنید نسبت به اون، و اون دسترسی همگانی به خلاقیت و نوآوریه. و این انقلابیه که من فکر میکنم خیل مایه گذاری میتونه انجام بده تو دهههای بعد.
خیلی مچکرم. خیلی موجز و جامع فرهادسپیدفکر (رحیمی) عزیز توضیح داد در مورد اینکه اساسا چه جوری شما باید به این ایده فکر کنین که میشه سرمایهی اجتماعی رو به سرمایهی اقتصادی هم تبدیل کرد. اما برای اینکه بیشتر به بحث بپردازیم بیاین راجع به این صحبت کنیم که چه مصادیقی وجود داره برای همین خیل مایه گذاری. ما هفتهی گذشته و هفتهی قبلش، مهرداد که تو بخش دوم به جمع ما اضافه میشه و آقای قاسمی دربارهی این صحبت کردن که ایدههای برتر در حوزهی بازی یا حوزههای زندگی روزمره که برآمده از سایت کیکاستارتر بود. فکر میکنم رایجترین شکلی که ما میشناسیم همین سایت کیکاستارترِ برای خیل مایه گذاری؟
درسته. ببینین ما کلاً ۳ مدل برای خیل مایه گذاری داریم. حالا فکر میکنم این ویدیو که پخش شد بینندگان ما احتمالا آشنا شدن که کلیت قضیه چیه ولی من خیلی خلاصه می گم تا بیشتر آشنا بشن. ببینید در واقع اون هنرمند ما، اون پروژهآفرین ما یا ایده پرداز ما یکی از سایتهای خیل مایه گذاری رو انتخاب میکنه، ایدهش رو به طور کامل توضیح میده، سوابق خودش و سوابق ایدهش رو، اینکه تا کجا ایدهش پیش رفته و بعد میاد یک هدف مالی انتخاب میکنه مثلا میگه ۱۰ میلیون تومن لازم دارم تا این ایده رو به یه سرانجامی برسونم. بعد از اون یه سری پاداشها رو هم تعیین میکنه مثلا میگه در ازای این قدر پشتیبانی من این پاداش رو میدم، معمولا سطوح مختلف از پاداش رو تعیین می کنه…
این پاداشها همون بازگشت سرمایه نیست؟
ببینید ما سه نوع مدل کلی داریم. یه مدل، مدل پاداشمحورِ. سایتهایی مثل کیک استارتر، ایندیگوگو دات کام سایتهای مشهوری هستن که با این مدل شروع کردن و با این مدل ادامه دادن…
چه نوع مدلی؟ فقط پاداش میدن؟
بله. هیج منفعت مالی ای برای پشتیبان نداره. اونا فقط از پروژه پشتیبانی میکنند به این دلیل که دوست دارن اون پروژه تحقق پیدا کنه و یه پاداشی بگیرن. یه مدل دیگهای هستش که تو اون قرض میدن، یعنی یه خیل انبوهی از مردم میان به یه ایدهای یا یه هنرمندی یه پولی رو قرض میدن، بعد از یه مدت خاصی باید اون قرض رو برگردونن. یه مدل دیگهای هم هستش که اخیرا ایجاد شده، کراد اینوستینگ (crowdinvesting). میشه گفت: خیل سرمایه گذاری. که تو اینجا کاملا منفعت مالی مطرحه، یعنی شما یه پشتیبانی میکنی و در ازاش یه سهام کوچیکی رو میگیری. الان اون چیزی که من فکر میکنم تو ایران ِ خود ما هم لازمه اینه که مدل پاداشمحور رو بریم جلو. اکثر سایتهای دنیا هم با اون مدل شروع کردن، با اون مدل رفتن جلو و تونستن خیل مایه گذاری رو تو کشورشون جا بندازن.
درسته. خیلی مچکرم ازت . واقعا توضیحاتی که داد از نظر من خیلی گویا هم بود. حالا یه سوالی ازت میپرسم تا تفاوتش با شکلهای دیگهی همکاری معلوم بشه. آیا باید حتما مساله پول باشه؟ مثلا یه سایتی مثل ویکی پدیا که دانشنامهی آزاده و اینترنتیه کاملا با این مکانیزم پیش رفته که تو بُعد اطلاعات افراد اومدن تو وقت آزاد خودشون زمان گذاشتن و به اون اطلاعات دادن. آیا این رو هم میشه یک شکل از همون خیل مایه گذاری به حساب آورد؟
ببینین خیل مایه گذاری زیرمجموعهایه از یه چیزی به نام «خیل سپاری». حالا خیل سپاری از کجا اومد؟ ما از قدیم یه چیزی داشتیم به نام برون سپاری، پروژه ها رو برون سپاری میکردن. بعد از یه مدتی که یه مدل جدیدی به نام «نوآوری باز» ایجاد شد شرکتها به این پی بردن که به جای اینکه به چند نفر آدم متکی باشن برای خلاقیت یا چیزهای دیگه بهتره خلاقیت رو توزیع بکنن تو همه جای دنیا. یکی از مدلهایی که توی نوآوری باز ایجاد شد خیل سپاری بود. ویکی پدیا یکی از سایتهاییه که بر اساس خیل سپاری ایجاد شد، تو اونجا در واقع افراد زمانشون رو به اشتراک میذارن و میتونن یه چیز باارزش ایجاد کنن. خیل مایه گذاری در واقع همین رویکرده منتها به پول که پول به اشتراک گذاشته میشه.
آخه مثلا تو همون ویکیپدیا یه حالت دیگه هم وجود داره. دیدین که هر از گاهی مثلا شش ماه یه بار، فصلی یه بار یه بنری میذاره یه آگهی میذاره درخواست میکنه که یه پولی رو بهش اهدا کنن. توی خیلی از سایتهایی که به شکل رایگان هم کار میکنن این دیده شده. در واقع یه پولی رو اهدا کنن این همون کرادفاندینگ به حساب نمیاد؟ یا همون خیل مایه گذاری؟
چرا. در واقع من مثلا میتونم بگم از اجداد خیل مایه گذاری میشه گفت که در واقع دونیشن (Donation) یکی از اونهاست ولی واقعا تفاوتهای اساسی داره خیل مایه گذاری با اون. فلسفهشون تفاوت داره. ببینین ما تو خیل مایه گذاری فقط پول نیست که به اشتراک می ذاریم. یعنی فقط از پولمون مایه نمیذاریم. مردم، پشتیبانها میان از مهارتهاشون، از اون سرمایهی انسانی که گفتم مایه میذارن، میان از سرمایهی ارتباطاتیشون، سرمایهی اجتماعیشون مایه میذارن، و در نهایت از سرمایهی مالیشون، در واقع آخرین چیزیه که میذارن. در نهایت من فکر میکنم خیلی از پشتیبانها حتی شده یک سری از زمانی که اون پروژه در زمان مقرر تموم نشده تحمل کردن که فقط یک دلیل داره و اون هم به خاطر اینه که اونا دوست دارن اون پروژه هر طوری هستش تحقق پیدا کنه. دوست دارن یه جامعهی بهتری بسازن و در ازاش یه پاداشی رو هم بگیرن.
درسته. حمید شهیدی پرسیده آیا باید حتما ایدهها مبتنی بر فناوری باشن یا میتونن جنبهی هنری یا چیزای دیگه داشته باشن؟
ببینید الان ایده هایی که میتونن تو زمینهی خیل مایه گذاری، از این طریق خیل مایه جذب کنن هم تو زمینهی فناوری هستن هم تو زمینهی هنر و هم تو قسمت کارآفرینی. ولی نکتهای که اینجا میشه گفت اینه که اکثر جنبش خیل مایه گذاری توی دنیا از طریق هنرمندان ایجاد شده چرا؟ چون خیل مایه گذاری بهشدت وابسته به شبکههای اجتماعیه، به شدت وابسته به هوادارانه و هنرمندان جزو اقشاری از جامعه هستن که هواداران زیادی دارن، بنابراین میتونن این فرهنگ رو توسعه بدن و نتایج مثبت این به کارآفرینها یا بخش فناوری، طراحی و حتی سختافزارها هم برسه. مثلا سایت کیکاستارتر یه زمانی کاربرانش شکایت میکردن که چرا افراد مشهور و شناختهشده میان؟ قرار نبود این مدل واسه اونها باشه، اونا کانالهای دیگهای دارن، ولی اونا استدلال خوبی آوردن و گفتن که این افراد یه طیف دیگهای که اصلا با خیل مایه گذاری آشنا نیستن را وارد این اکوسیستم میکنه و اون رو گستردهتر میکنه. من فکر میکنم نه محدودیتی نداره.
درسته فکر میکنم که مثال گویاترش این باشه. چندین سال پیش یادمه یه گروه اگه اشتباه نکنم بریتانیایی بودن، ردیوهد اومده بود به خاطر اینکه با سیستم استودیویی نره جلو در حقیقت برای اینکه مجبور نشه از طریق اون مکانیزمهای رایج آلبومش رو منتشر کنه اومده بود آلبومش رو به صورت رایگان توی سایتش گذاشته بود، حتی امکان به اشتارکگذاریش رو هم گذاشته بود و گفته بود هر کسی علاقهمنده هر مبلغی که علاقهمنده کمک کنه. شاید بشه گفت این شاید یه شکل ابتدایی اون به حساب بیاد. یا در مورد شبکههای اجتماعی که حرف زدین خیلی از مواقع هست که مثلا هنرمندان خانهنشین، حالا لزوما اون نباید یه اثر هنری عجیب غریب باشه، مثلا دستبند میساختن، گردنبند میساختن، گوشواره میساختن و اومدن از طریق همین شبکههای اجتماعی خودشونو معرفی کردنو تونستن شانس این رو داشته باشن که جذب سرمایه کنن برای اینکه مغازه بگیرن و مواردی از این دست
دقیقا ببینید از هنرمندان بگیرین تا کسب و کارهای کوچیک تا استارتآپها اینا همشون تونستن از این طریق جذب سرمایه یا خیل مایه داشته باشن. منتها ببینین برای یه نکتهای من تاکید میکنم روش، تقریبا از سال ۲۰۰۵ بود که موج خیل مایه گذاری کمکم شروع شد تا رسید به سال ۲۰۰۸ که ایندیگوگو اومد فعالیت کرد و همچنان یکی از سایتهای مطرح تو این حوزه است و بعد از اون کیکاستارتر. نکتهی جالبش اینه که تو دنیا خیل مایه گذاری با کیکاستارتر مطرح میشه، با این که کیکاستارتر اولین سایت نبود…
خیلی خوب تو رسانهها مطرح شد
دقیقا. تونست این موج رو ایجاد کنه و این موج رفت تو برزیل الان ما سایتهای زیادی داریم، بعد اومد رفت تو اروپا. در واقع الان مشکلی که هست اینه که تو آسیا که بیش از هر جای دیگهای به نظر من نیاز به این مدل جدید داره خیلی این سایتها رشد نکردن، به خصوص توی خاورمیانه. من فکر میکنم که کشورهای خاورمیانه در واقع یه ثروت توزیعشدهای دارن، ثروت انباشتهشدهای ندارن، به خاطر همین شرکتهای وی.سی، شرکتهای سرمایه گذاری نمیتونن بیان تو این کشورها خیلی فعال باشن ولی یه سرمایهی توزیعشدهی خیلی زیادی دارن، این مدل فکر میکنم بتونه این رو جذب کنه به شرطی که اون اکوسیستم ایجاد بشه، مردم پشتیبانی کنن از یه همچین چیزی.
درسته دوستان پیامک زدن پرسیدن که چقدر فرهنگ ایرانی می تونه پذیرای یه همچین ایدهای میتونه باشه؟
یه مشکل اساسی که همیشه میپرسیدن از من این بود که به من می گفتن این چیزا توی ایران نمیشه، بی خیال شو و همچین چیزهایی. وقعا واسه این که یه همچین چیزی رو به خودم و دیگران اثبات کنم که میشه، میتونم نمونههایی رو خودم ۲ تا مثال بزنم و نمونههایی بوده که دوستان اجرا کردن که اخیرا یکی از دوستان یه کمپینی برگزار کرد که یکی از مجلهها رو از طریق همین خیل مایه گذاری تونست سرمایهشو جمعآوری کنه، حدود ۲۴ میلیون تومن جمع شد. خودم هم یکی دو تا پروژه تو زمینهی هنر…
چه مجلهای؟
مجلهی لینوکس مگ. در واقع تونست این کارو بدون اینکه سرمایه داشته باشه از طریق مخاطبانش مجله رو پیشفروش کنه و واقعا پشتیبانها اعتماد کردن و امیدوارم جواب اعتمادشون رو بگیرن. ۲ مورد هم خودم داشتم که تونستم این کار رو انجام بدم. من فکر میکنم بزرگترین سدی که مقابل ماست، دیروز من داشتم برنامهتونو نگاه میکردم آقای صفری گفتن که خیلیا میگن ایرانیها نمیتونن کارهای تیمی انجام بدن من فکر میکنم تو اینجا هم بزرگترین سد اینه که [برخی میگن] ایرانیها فرهنگشون … ولی من فکر میکنم اینجوری نیستش و نمونههای زیادی هم داریم که میتونن این کارو انجام بدن.
درسته یه بحث خیلی جالبی که بهش اشاره کردی در مورد شبکههای اجتماعی بود. در مورد این حرف زدی که میتونن خیلی نقش مثبتی داشته باشن و این در نوع خودش یکی از نمونههای کارکرد مثبت اینترنت هم هستش که متاسفانه تو کشور ما خیلی محدوده. این روزا هم که داریم حرف میزنیم از همیشه محدودتره و داره ظاهرا به سمت پاکتر شدنو محدودشدن هم باز هم داره پیش میره. ولی آن چیزی که توی فضای اینترنت اتفاق میافته و مهمتر از همه شبکههای اجتماعی ظاهرا یه بستر خیلی مناسبی برای همین جذب سرمایههای خرد و کلان هست به صورت جمعی. یه توضیحی میدی که چکار کردی؟
تحقیقات زیادی تو این زمینه انجام شده. نکتهی جابلی که این پژوهشها نشون داده اینه که شاید تو نظر اول خیلیها فکر کنن که ضریب نفوذ اینترنت میتونه نشوندهندهی این باشه که خیل مایه گذاری میتونه توی کشور موفق باشه یا نه. ولی تحقیقات نشون داده ضریب نفوذ اینترنت تو درجهی دوم اهمیته، بلکه ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی مهمه. ممکنه یه کشوری کاربرای اینترنتش خیلی کم باشه ولی ضریب نفوذ شبکههای اجتماعیش بالا باشه. من فکر میکنم تو ایران دقیقا این اتفاق افتاده. برخلاف اینکه آمارهای ما میگن ضریب نفوذ اینترنت بالاست من فکر میکنم پایینه ولی ضریب نفوذ درگیری کاربرای ایرانی با شبکههای اجتماعی با وجود همهی محدودیتهایی که برای شبکههای اجتماعی تو ایران هستش بالاست و فکر میکنم ظرفیت خیلی بالایی داره و واسه همین هم من خودم رفتم و اولین سایت خیل مایه گذاری ایران رو راهاندازی کردم و فکر میکنم جواب بده.
درسته یه مسالهی دیگهای هم که هست اینه که ما خیلی از هنرمندامون یا کسایی که دارای سرمایهی اجتماعی هستن به قول شما، توی فضای آنلاین حضور آنچنانی ندارن. در واقع میشه گفت فاقد حیات آنلاین هستن. اینم باید یه مشکل به حساب آورد؟ درسته؟ چون تو مثالهایی که ما آوردیم مشخص بود که میتونن از این سرمایهای که جمع کردن میتونن توی فضای آنلاین، توی فضای برخط هم استفاده کنن.
من فکر میکنم بیشتر از اینکه ما مشکلمون پشتیبانها باشن و ایرانیها باشن، مشکلمون هنرمندها یا کارآفرینان ما هستن که خیلی سرمایهی اجتماعی واسشون [نساختن] اون چیزی که دارن رو هم قدرشو نمیدونن، یعنی یه گاردی گرفتن نسبت به شبکههای اجتماعی. من فکر میکنم اگه فعالتر باشن، به روزتر باشن، اثرات خیلی مثبتتری خواهیم دید.
بینندههامون پرسیدن که شما اگه خودتون بخواین رو ایدهای سرمایهگذاری کنین به چه فاکتورهایی توجه میکنین؟ خیلی سوال مهمیه. چون شما پول پل رو اشاره کردین راه انداختین، در واقع خودش هم ذاتا یه استارتآپه در واقع یه ایدهی اینترنتی به حساب میاد توی همین حوزهی خیل مایه گذاری. بنابراین باید سعی کرده باشین خودتون هم اون فاکتورها رو رو سایتتون رعایت کنین.
البته پول پل با اون مدل پاداشمحور کار میکنه نه با اون مدل سرمایهگذاری این خیلی فرق میکنه. ببینین وقتی شما میخواین به یه چیزی به عنوان سرمایهگذاری نگاه کنین انتظار منفعت مالی دارین ولی وقتی به یه چیزی به عنوان پاداش نگاه میکنین انتظار دارین که فقط تحقق اون رو تو جامعه ببینین انتظار دارین که ببینین… مثلا من واقعا آرزومه که یک روزی ببینم هنرمندان ما کارآفرینان ما دارن محصولشون رو از این طریق پیشفروش میکنن و نتایج مثبتش تو جامعه دیده میشه، این بزرگترین دستآوردیه که من خواهم داشت.
خیلی خیلی مچکرم از فرهاد عزیز…
فقط آرش جان اگه اجازه بدی من یه نکته بگم… این که من از دوستان و بینندگان خواهش دارم که بهترین کمکی که میتونن به این اکوسیستم بکنن اینه که اطلاعاتشون رو در مورد خیل مایه گذاری ببرن بالا، پروژهها رو برن جستجو کنن، تو گوگل هم اگه واژهی خیل مایه گذاری رو جستجو کنن مقالات خیلی خوبی تو این حوزه میاد. من فکر میکنم همین که اون سرمایهی انسانی و اطلاعات بره بالا ما به ضلعهای بعدی هم خواهیم رسید.
حتما خیلی مچکرم. به هر حال توصیهای بود از کارشناس عزیزمون که امشب به هر حال برید جستجو کنید، جستجو خیلی فاکتور مهمیه. میدونید شما هم احتمالا باید با من موافق باشید به نظر من خیل مایه گذاری یا هر گونه جذب سرمایه چه فردی چه اقتصادی توی فضای اینترنت به یه فاکتور خیلی کلیدی برمیگرده و به اون ارتباطات بین انسانها در بستر اینترنت. قاعدتا این نشون میده که فاکتور انسانی رو حتی تو فضای فناوری اطلاعات هم بسیار باید جدی گرفت. با فرهادسپیدفکر (رحیمی) عزیز با تشکر فراوان خداحافظی میکنیم.