دستهی ِ مرغابیان میپروازند بر فراز ِ سر-ام و حسرت میکشد این مرغ که پَر دارد ولی
بایگانی -فروردین ۱۴۰۲
در این روزها که قلمها میکشند ابروی ِ شب را بر فراز ِ چشم ِ آفتاب و فریبآمیز هلال ِ خندانی از ماه مینشانند جای ِ لبهای ِ...
گرچه مرا حساب پاک نیست از محاسبه هیچ باک نیست تیزتر کن تیغ را تا توانی ابراهیم! که اسماعیل را زین تیغها باک نیست عیب از...
امروز و دیروز که چشم به راه ماندم ولی فردا سهم ِ من است سهم ِ من از میان ِ خیل ِ دوستدارانات / همین چند لحظه است تو میکشی...
واقعیّت چیست جز حباب ِ رنجی روی ِ رودخانهی ِ رویا؟ رویا چی است جز رودی که روان است بر بستر ِ آیا؟ آیا چی است جز بستری که آیان...
پرندهام مرد دو سه روزی پس از آن که جفتاش مرد تو را بیخبر مثل ِ یعقوب مثل ِ نیما تو را چشم در راه ام
بگشای دفتر ِ خاطراتات را ورق بزن تا رسی به برگ ِ من قایق ِ نگاهات که رسید به بندر ِ حرفهایام پارو را کناری نِه و قلّابات...
برگی که افتاد از درخت امروز نالهها داشت از باد ِ سرد و پرسوز خشک بود و زرد اما آرزوهای ِ سبزی داشت در دل هنوز در میان ِ هوا...
جرم سر بالای ِ دار سردار جنایت تا پای ِ دار پایدار حکم بر نیستی ِ انسانی که هستیاش هنوز هست؟!
آه اگر شب ِ چشمانات شبنم شود و چکاند طراوت را بر گلو، این کهنه-تار ِ تاریخ، مینوازم ات گوشه به گوشه زیر و بم تر از صدای ِ تار ِ...