چه آسان غرق گشت
هستیام
در خلیج ِ آبی ِ چشمانات
چه طوفانها به پا شد
ز آن نیمنگاهات
در نگاهام
عمری کشتی ِ نوح ساختم از پلکهایام
امید بستم به پاروی ِ بلند ِ مژگانام
امّا
بلعید و شکست
گرداب ِ مردمکهایات
هر دو جفت ِ نگاهام را؛
پس میدهد هنوز
چون تخته پارهای
چند قطره اشک
به ساحل ِ چشمهایام
کجا است آن موج ِ موافق؟
که قرنها است
در این اقیانوس ِ ناآرام
چون نهنگی بیخانمان
گریان ام
سروده شده در سهشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۰۵