خداباوری دید مست ِ نعرهکشی را
گفت در دل:
– تو با خمر ِ دائمات خوش ای و من
با ذکر ِ دائم ناخوش
– تو اندیشهی ِ مسجد به سر نداری و من
به وقت ِ نماز هم شناور
در اندیشهای دیگر
– تو در مستی ِ خود شک نداری و من
یک دم حتّا
به ایمان ِ خویش یقین
مست
نعرهای کشید بلند
تسبیح ِ صلوات ِ خداباور از دهاناش
بر زمین افتاد
سروده شده در پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۹:۲۷