صندلی­ ِ چوب­ی ِ اتاق ِ من

صندلی­ ِ چوب­ی ِ اتاق ِ من
درخت ِ متروکه‌­ای­ است
که دیگر برای‌اش فرقی نمی­‌کند
کدام فصل ِ سال باشد

تا من چای را آماده می­‌کنم
تو بنشین و
گل‌اش باش

مراقب باش!
او بهارندیده است
دکمه‌­های ِ پیراهن‌ا­ت را پاره نکند؟!
چون تگرگ بی‌خبر می‌زند بر شکوفه‌های ِ روییده از سینه‌ات

سروده شده در شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰

درباره‌ی نویسنده

فرهاد سپیدفکر

نمایش همه‌ی مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × سه =