صندلی ِ چوبی ِ اتاق ِ من
درخت ِ متروکهای است
که دیگر برایاش فرقی نمیکند
کدام فصل ِ سال باشد
…
تا من چای را آماده میکنم
تو بنشین و
گلاش باش
…
مراقب باش!
او بهارندیده است
دکمههای ِ پیراهنات را پاره نکند؟!
چون تگرگ بیخبر میزند بر شکوفههای ِ روییده از سینهات
سروده شده در شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۸ ساعت ۰۰:۰۰