از من مخواه که برایات گل بیآورم
وقتی که زنبورها در حال ِ انقراض اند
دوست دارم کوچهها را آب زنم
تا غباری نباشد پیش ِ پای ِ آمدنات
امّا چنین مخواه از من
وقتی که آبهای ِ شیرین ِ جهان رو به پایان است
از من مخواه هیچ خواهشی را
وقتی که دیگر گذشته است
زمان و زمانهی ِ دهشها
چه جهان ِ خاموش و سردی است
جهانی که در آن
نه میتوان خواست و نه داد
سروده شده در چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۷